🌸چایی معطر !

یه روز مرخصی خورده بودیم من وسایل سید و جمع کردم تا فرودگاه برسونمش یه نفر دیگه هم تو ماشین همراه ما بود که همراه سید میخواست به ایران بره سید رو به من گفت من تو یه جای نوشابه از خادم حرم عطر خالص هدیه گرفته بودم ولی الان هر چی میگردم پیدا نمیکنم تو ندیدیش؟ بهش گفتم نه چطوری بود؟ گفت به رنگ چایی بود تو یه جای نوشابه یه دفعه اون دوستی که همراهمون بود گفت سید یه چیز بگم ناراحت نمیشی گفت نه بگو عزیزم گفت من فکر کردم که اون چاییه که سرد شده واسه همین انداختمش دور سید دست کرد تو جیبش پنج هزار لیر سوری که معادل پنجاه هزار تومن ما میشه بهش داد گفت اینو دادم بخاطر صداقت